preloader
لطفا صبرکنید...
منوی دسته بندی

تحلیل فیلم (۶) استودیوی مارول: The Avengers 2012


بعد از مدت‌ها، به تحلیل اولین فیلم از سری Avengers رسیدیم که تلاش ۴ سالهٔ مارول برای نمایش مباحث آخرالزمانی به شمار می‌رود.

در حال حاضر، استودیوی مارول ۳۱ فیلم را در ۴ فاز اکران کرده است و هر اونجرز پایان‌دهندهٔ یک فاز از MCU می‌باشد.

یک بار دیگر تعریف MCU را مرور کنیم:

Marvel Cinematic Universe

دنیای سینمایی مارول

مارول با انتشار ۵ فیلم و سپس اکران این فیلم، یک فاز را تکمیل کرد.

۵ فیلم قبل یعنی:

۱) مرد آهنی ۲۰۰۸

۲) هالک شگفت‌انگیز ۲۰۰۸

۳) مرد آهنی ۲ ۲۰۱۰

۴) ثور ۲۰۱۱

۵) کاپیتان آمریکا اولین انتقام‌جو ۲۰۱۱

پیش‌درآمدی برای فیلم انتقام جویان ۲۰۱۲ بودند.

اگر مقالات قبل از این تحلیل را نخوانده‌اید، پیشنهاد میکنم ابتدا مقالهٔ مقدمهٔ مارول رو بخوانید. تحلیل‌ این فیلم‌ها به ترتیب نوشته شده و شما مخاطبین عزیز نیز بهتر است به ترتیب بخوانید تا مطلبی رو از دست ندید.

مارول برای ارتباط بیشترِ مخاطب با ابرقهرمان‌ها، ناگهان از یک فیلم ابرقهرمانی رونمایی نکرده است که مخاطب حتی نداند آن‌ها کی هستند! ابتدا مخاطب را با تمام ابرقهرمان‌های مدنظر آشنا می‌کند و فیلمی با هیجان زیاد و فروش بالا رقم می‌زند. این موضوع بیان‌گر این است که صهیونیست‌ها برنامه‌ریزی‌های بلندمدتی برای نمایش اهداف‌شان دارند. در عین حال به دنبال پول و سود بیش‌تری هستند. به‌طور کلی یهودیان جهان، برای بقا نیاز به ثروت دارند که بخشی از آن در رسانه‌ها هزینه می‌شود و با سود چندبرابری به‌‌ آن‌ها برمی‌گردد!

نکتهٔ مهم این است که حتی مخاطب عام نیز می‌تواند با این فیلم‌ها که از داستان‌های مصور (کمیک) اقتباس شده‌اند، ارتباط برقرار کند و با در نظر گرفتن این موضوع، می‌توانیم به اهمیت اکران این دسته از ژانرهای سینمایی پی‌ببریم. در حقیقت این فیلم‌ها برای القای تفکرات انحرافی صهیونیسم بین‌الملل روی ذهن مردم جهان پایه‌ریزی شده‌اند.

دقت کنید که هنوز در ابتدای راه MCU هستیم و بسیاری از نکات آخرالزمانی را شاهد نیستیم. این نکات در فیلم‌های اونجرز۳ و ۴ بیش‌تر خواهند شد.

قبل از شروع تحلیل، این نکته ضروری است که شما مخاطبین عزیز، حتماً تحلیل فیلم‌های قبلی را بخوانید؛ چرا که به دلیل طولانی شدن مطلب، از نوشتنِ مطالب تکراری که در تحلیل‌های گذشته موجود است، پرهیز می‌کنم.


تحلیل فیلم

ابتدا از کارگردان فیلم شروع می‌کنم.

جوزف(یوسف) ویدون که با اسم Joss Whedon (جاس ویدون) شناخته می‌شود، یک کارگردان و نویسندهٔ آمریکایی است.

نکتهٔ جالب ‌توجه این است که ویدون یک آتئیست است امّا در مورد ابرقهرمانان، فضایی‌ها، خدایان و … فیلم می‌سازد! حتی نویسندگی این فیلم را هم برعهده داشته است! واقعاً این آتئیست‌ها آدم‌های عجیبی هستند. یک‌جورایی تکلیف‌شان با خودشان نیز روشن نیست! زیاد وارد بحث‌های فلسفی نمی‌شوم. فقط در این حد بدانید که آتئیست و طرفدار اومانیسم است.

به طور کلی آتئیسم یا خداناباوری عقیده‌ای در مورد کتمان وجود خدا است و اومانیسم نیز انسان را مبنا قرار می‌دهد و حتی در جاهایی، هر انسان را یک خدا در نظر می‌گیرد. اینکه یک شخص، خودش را خدا در نظر می‌گیرد و به وجود خدا نیز ایمان ندارد، حقیقتاً خیلی اوضاعش خراب است. شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟

جاس ویدون به عنوان کارگردان ۲ اثر از مارول (اونجرز ۱ و ۲) و کارگردان آثار کمپانی DC (رقیب مارول) مورد توجه خیلی از مخاطبان سینمایی و کمیک‌بوکی قرار گرفت؛ امّا قابل ذکر است که بارها به بدرفتاری و آزار و اذیت علیه زنان در هالیوود متهم شده است. از یک آتئیستِ اومانیست بیش‌تر از این‌ها توقعی هم نیست؛ چرا که اخلاق در هالیوود صهیونیستی جایی ندارد!

فیلم Avengers از کمیک‌‌هایی به همین نام که توسط استن لی یهودی نوشته شده، اقتباس شده است. بازیگران این فیلم نیز بازیگران ۵ فیلم گذشته هستند. به غیر از مارک رافالو که جایگزین ادوارد نورتون در نقش هالک شده است. ادوارد نورتون به دلایلی از پروژه‌های مارول کنار گذاشته شد.

فیلم‌های استودیوی مارول همیشه به درهم‌تنیدگی داستان معروف هستند. به این‌ شکل که یک سناریو را در چند فیلمِ قبل قرار می‌دهند تا در یک فیلم در آینده، آن سناریو را تکمیل کنند و به نتیجه برسانند. بنابراین در این فیلم، داستان حول شخصیت لوکی که در فیلم ثور ۲۰۱۱ معرفی شد، شکل می‌گیرد. همان‌طور که در تحلیل فیلم ثور ۲۰۱۱ اشاره کردم، لوکی نماد شیطان است و حالا عنوان شرور اصلی داستان اونجرز را یدک می‌کشد.

ممکن است از خود بپرسید که یک شخصیت چطور می‌تواند هم شیطان باشد و هم شرور فیلم‌های صهیونیستی باشد؟ مگر صهیونیست‌ها با شیطان متحد نیستند؟

جواب این سؤال ساده‌ است. صهیونیست‌ها در دهه‌های اخیر در حال قهرمان‌سازی از شیاطین هستند؛ به‌طوری که برخی از کاراکترهای خبیث در تولیدات قدیمی کمپانی دیزنی، در فیلم‌های جدید در نقش قهرمان ظاهر می‌شوند، که به طور مفصل در تحلیل‌های مجزا به آن‌ها خواهم پرداخت.

به عبارتی صهیونیست‌ها به مرور زمان کاری کرده‌اند که مردم شیاطین را به چشم قهرمان بنگرند. لوکی هم جزو این دسته از کاراکترها است که ابتدا به صورت شرور معرفی شد و شخصیت آن کم کم در فازهای بعدی به سمت قهرمان شدن تغییر کرد.

از طرفی دیگر، طبق داستان‌های اسکاندیناوی لوکی خودش را یک خدا متصور می‌شود و می‌دانیم که شیطان برای صهیونیست‌ها حکم خدا را دارد؛ بنابراین همه‌چیز در عین به‌هم ریختگی، با هم جور درمی‌آید! تازه این اول ماجرا است. شخصیت‌پردازی لوکی طی سال‌های ۲۰۱۱ تا زمان حال کلی تغییر کرده به نحوی که مطابق با تفکرات یهودی‌های صهیونیست شود.

فیلم با سکانسی در فضا شروع می‌شود. یک شخصیت که به تخت خود تکیه زده، پشت پردهٔ همهٔ اتفاقات است که مارول سعی می‌کند در چندین فیلم حضور آن را زمینه‌چینی کند و آن ‌را شرور این چندفاز خطاب کند. لوکی از آزگارد رانده می‌شود و با متحد شدن با این شخصیتِ پشت پرده قصد حمله به زمین را دارد. نمادگرایی یهودی‌ها از همان سکانس ابتدایی شروع می شود.

در فیلم کاپیتان آمریکا اولین انتقام‌جو (۲۰۱۱) دیدیم که تسرکت (Tesseract) -حامل سنگ فضا- بعد از جدال استیو راجرز (کاپیتان آمریکا) با رِد اسکال، در دریا افتاد و بعد توسط پدر تونی استارک (هاوارد) پیدا شد. بنابراین تسرکت به دست شیلد می‌افتد و حالا لوکی هم به دنبال آن است. تسرکت در دنیای واقعی نیز وجود دارد که یک مکعب چهاربعدی است. مکعب در انگلیسی به شکل Cube (کیوب) تلفظ می‌شود و عربی آن نیز کعبه است!

تسرکت در این فیلم نماد کعبه‌ است. چرا که یک دروازه‌ یا پورتال باز می‌کند تا افرادی از آن وارد یا خارج شوند. یهودی‌ها به داستان‌های تاریخی مذهبی علاقه‌مندند که ما به آن‌ها دیرین‌گونه می‌گوییم. همهٔ ما داستان تولد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و معجزهٔ شکافتن دیوار کعبه را شنیدیم. نکتهٔ مهم این است که یهودی‌ها از دشمنان دیرینهٔ مسلمانان هستند و در فیلم‌هایشان مسلمانان و خصوصاً ایرانی‌ها را تروریست به تصویر می‌کشند. بنابراین در این فیلم نیز لوکی که از پورتال یا دروازه بیرون می‌آید شخصیت شرور داستان است!

برای آن دسته از دوستانی که فکر می‌کنند تسرکت و باز شدن پورتال هیچ ارتباطی به کعبه ندارد، باید عرض کنم که در فیلم سینمایی صهیونیستی لیگ عدالت (Justice League) که نسخهٔ کامل‌تر آن در سال ۲۰۲۱ از شبکهٔ استریمی HBO Max کمپانی وارنر پخش شد، مکعب‌هایی به اسم Mother Box وجود دارد که مثل تسرکت به کعبه اشاره می‌کنند:

۱) یکی از مکعب‌ها در تمیسکیرا (Themyscira) قبل از ورود شخصیت شرور فیلم یعنی استپن‌وُلف، تَرَک می‌خورد! و سپس استپن‌ولف از طریق یک پورتال ظاهر می‌شود!

۲) در انتهای فیلم، زمانی که هر سه مکعب با هم ادغام می‌شوند، یک پورتال برای حضور شخصیت شرور اصلی فیلم یعنی دارک ساید باز می‌شود!

این‌ها اتفاقی است؟ خیر!

جالب این است که این دو فیلم از یکدیگر مجزا بوده و تنها نقطهٔ مشترک‌شان، یهودی‌ها هستند! بنابراین در این فیلم تسرکت به کعبه اشاره داشته و یهودی‌ها با این نماد، قصد توهین به مقدسات اسلام و همچنین تخریب شخصیتی اهل‌بیت را داشتند.

در ادامه سازمان شیلد را می‌بینیم که روی تسرکت آزمایشاتی انجام می‌دهند و در همین حین قرار است لوکی از طریق پورتال به زمین وارد شود. در جای جایِ ساختمان‌‌ها، نماد شیلد، ناسا و برندهای تکنولوژی مثل Sun Microsystem و Oracle به چشم می‌خورد. مارول همیشه سعی میکند فیلم‌هایش به واقعیت نزدیک‌تر باشد. چرا؟ چون یکی از اهداف کمپانی‌های صهیونیستی، نمایش داستان‌هایی است که صهیونیست‌ها برنامه دارند در چندسال آینده و در دنیای واقعی از آن‌ها رونمایی کنند!

در کنار همهٔ این نام‌ها، یک نام مهم دیده می‌شود و آن هم پگاسوس (Pegasus) است که در لغت، به اسب بالدار اشاره دارد. در فیلم‌های مارول، پگاسوس یک سازمان مخفی برای کار روی پروژه‌های سرّی و محرمانه (مثل تسرکت و کنترل کردن قدرت آن) است؛ امّا در دنیای واقعی، پگاسوس نام یک بدافزار و جاسوس‌افزار است که توسط شرکت اسرائیلی NSO برای جاسوسی افراد معروف دنیا استفاده می‌شود. حتماً خبرهای مربوط به هک WhatsApp و نام پگاسوس را شنیدید. در این فیلم اشارهٔ کوتاهی به پگاسوس می‌شود و نکتهٔ خاصی را از آن مشاهده نمی‌کنیم.

فیلم جلو می‌رود و به بخش وارد شدن لوکی به سازمان شیلد می‌رسیم. لوکی یک عصای جادویی به همراه دارد که در فیلم‌های آینده هم نقش مهمی را ایفا می‌کند. به عبارتی داخل این عصا یک سنگ بی‌نهایت دیگر به اسم سنگ ذهن وجود دارد. لوکی با این عصا و سنگ داخل آن، دیگران را مطیع خود می‌کند.

هالیوود خیلی سعی می‌کند تا به مردم جهان القا کند که دشمنان یهودی‌ها یعنی مسلمانان، شست‌و‌شوی مغزی داده می‌شوند و ذهن‌شان تحت کنترل افراد دیگری است. در صورتی که صهیونیست‌ها خودشان جوری تحت تأثیر انحرافات تورات و تلمود و کتاب‌هایی مثل زوهر (کابالا) قرار گرفته‌اند که کل جهان را به تباهی و فساد کشانده‌اند. درباره این عصا نیز اشارات مهمی وجود دارد (مثل اشاره تسرکت به کعبه) امّا تا قبل از اثبات آن اشارات، در مورد آن صحبت نخواهم کرد.

در این قسمت از فیلم، نیک‌فیوری سعی می‌کند با وقت تلف کردن، ساختمان شیلد را روی سر لوکی و افراد تحت نفوذش خراب کند؛ چرا که پورتال ناپایدار شد و باعث تخریب ساختمان می‌شود. سپس کلینت‌بارتون که تحت نفوذ لوکی قرار گرفته است، هدف نیک‌فیوری را به لوکی می‌گوید. امّا نیک‌فیوری دیالوگ جالبی می‌گوید: «مثل فراعنهٔ قدیم»

در اینجا فیلم، لوکی و یاران تحت نفوذش را به فراعنهٔ مصری که زیر آوار له می‌شوند تشبیه می‌کند و همچنین جبههٔ مقابل لوکی یعنی نیک‌فیوری و تیم اونجرز را به بنی‌اسرائیل تشبیه می‌کند. همان‌طور که گفتم، اشارات در مورد لوکی به مرور متفاوت می‌شود. در فیلم‌های صهیونیستی اشارات متفاوتی حتی در یک سکانس وجود دارند که در لایه‌های عمیق و مختلف داستان مخفی شده‌اند. بنابراین در این سکانس، صهیونیست‌ها در مورد تقابل بین قوم بنی‌اسرائیل و فرعون کدگذاری می‌کنند.

در فیلم شورایی وجود دارد که نیک‌فیوری با آن‌ها در مورد مسائل مختلف سازمان شیلد مشورت می‌کند. که در فیلم‌های بعد متوجه می‌شویم که این شورا در حقیقت تحت نفوذ هایدرا قرار گرفته است. نکتهٔ دیگری هم در مورد این شورا وجود دارد که در انتهای تحلیل در مورد آن صحبت خواهم کرد. سازمان شیلد قهرمان‌ها را دور هم جمع می‌کند تا جلوی لوکی را بگیرند و تسرکت را باز گردانند.

لوکی به عنصری برای پایدار کردن پورتال نیاز دارد تا مثل اتفاقی که در سازمان شیلد افتاد، موجب تخریب ساختمان و زمین آن محل نشود. برای این‌کار به عنصر ایریدیوم احتیاج دارد و جالب است که این عنصر را فقط می‌تواند در آلمان پیدا کند. چرا آلمان؟ چون که آلمان در گذشته میزبان شروری مثل هیتلر بوده است که یهودی‌ها آن را دشمن خود می‌دانند. پس در اینجا شرور فیلم را به آلمان و عقاید نازی هم منتسب می‌کنند.

سازمان شیلد ردّ لوکی را در آلمان می‌زند و به استیو راجرز دستور می‌دهد تا به سراغ لوکی رفته و تسرکت را از او پس بگیرد. دلیل اینکه کاپیتان آمریکا را می‌فرستند این است که هیتلر یا به عبارتی هایدرا، جزو اصلی‌ترین دشمنان او در کمیک‌های مارول است.

در اینجا اشارات مهمی وجود دارد. اول از همه اینکه لوکی وارد یک مهمانی می‌شود و در یک ساختمان امنیتی، ایریدیوم ‌به صورت مخفیانه نگهداری می‌شود. نکته‌ٔ مهم این است که در واقع این فیلم اصلاً در آلمان فیلمبرداری نشده و سکانس‌ها جعلی است و مربوط به منطقهٔ اوهایو در آمریکا می‌باشد؛ بنابراین این سکانس از این جهت اهمیت پیدا می‌کند که مارول به صورت عمدی در تلاش برای نشان دادن مسئله‌ای بوده است.

در این ساختمان چند بنای مختلف از زمان‌های گذشته وجود دارد امّا یکی از آن‌ها خیلی مهم است. یک بنای سنگی مشابه‌ به گاو دو سر کاخ آپادانا متعلق به ایران در زمان هخامنشیان، که در حال حاضر از آن در موزه لوور فرانسه نگهداری می‌شود.

در چند فریم از این سکانس ما نماد فروهر را روی سنگ می‌بینیم! بنابراین این مجسمه برای اشاره به ایران مورد استفاده قرار گرفت.

ارتباط بین مجسمه، آلمان و لوکی مشخص است. در فیلم یهودی Jojo Rabbit محصول ۲۰۱۹، به آریایی بودن هیتلر اشاره می‌شود. به عبارتی یهودی‌ها معتقدند که هیتلر خود را از نژاد آریایی‌ها می‌دانسته است. (خنده‌دار است، چرا که یهودی‌ها خودشان نژادپرستند و حالا به نژادپرستی نازی‌ها ایراد گرفته‌اند!).

نژاد آریایی، مجسمه سنگی ایرانی و؟ این اشاره خیلی جالب است. وقتی که کلینت سراغ محفظهٔ ایریدیوم می‌رود، ما نماد مخفف این عنصر یعنی IR را در گوشهٔ سمت راست تصویر می‌بینیم که مخفف ایران نیز محسوب می‌شود.

مگر لوکی عنصر ایریدیوم را برای پایدار کردن تسرکت و آن پورتال نیاز نداشت؟ به نظر شما وقتی تسرکت نماد کعبه باشد، پایدار ماندن آن توسط IR (ایران) چه مفهومی دارد؟ در اینجا صهیونیست‌ها به حفظ اسلام توسط ایرانی‌ها اشاره می‌کنند و این را جزو خطرات محسوب می‌کنند! دشمنی یهود و صهیونیزم بین‌الملل با اسلام، تشیع و ایران اظهر من‌ الشمس است!

اگر دقت کرده باشید، تا به اینجای کار، لوکی نماد دشمنان یهود بوده است. ابتدا ظاهر شدنش از طریق تسرکت و اشاره به حضرت علی (علیه‌السلام). یهودیان بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال از ماجرای فتح خیبر، هنوز با امیرالمؤمنین دشمن هستند. سپس کنایهٔ نیک‌فیوری به لوکی در مورد فراعنهٔ مصر که از دشمنان قدیمی بنی‌اسرائیل (یهودیان) بودند و این بار نیز لوکی را نماد هیتلر و حتی ایران دانستند. همان‌طور که قبل‌تر گفتم، در لایه‌های عمیق یک سکانس‌، معانی مختلفی وجود دارد.

در ادامه، تیم اولیهٔ اونجرز به سراغ لوکی می‌آیند و او را دستگیر می‌کنند. طی مسیر، ثور نیز برای متوقف کردن لوکی وارد داستان می‌شود. بعد از آن‌که ثور، لوکی را از دست انتقام‌جویان می‌گیرد تا به آزگارد ببرد، یک دیالوگ مهم بین ناتاشا رومانوف و استیو راجرز شکل می‌گیرد. ناتاشا به استیو می‌گوید که بهتر است با این آزگاردی‌ها درنیفتد چرا که اساساً جزو خدایان محسوب می‌شوند! (در واقع لوکی یکی از ایزدان نورس در عقاید اسکاندیناوی به شمار می‌رود). امّا جواب استیو جالب است: «خانم، فقط یک خدا وجود دارد و مطمئنم این‌‌جور لباس‌ها را نمی‌پوشد!»

اینجا جملهٔ «فقط یک خدا وجود دارد»، نمادی از کاپیتان آمریکایی یهودی است. نمادهای دیگر را دوباره مرور کنیم:

۱) هایدرا (هیتلر) به عنوان اصلی‌ترین دشمن کاپیتان آمریکا و همچنین یهودی‌ها محسوب می‌شود.

۲) این شخصیت را یهودی‌ها خلق کردند و برای یهودی‌ها می‌جنگد. استفاده از اسامی عبری مثل یوسف و سارا برای پدر و مادر آن و تأکید بر اسم مادرش در فیلم‌های مستقل کاپیتان آمریکا هم می‌تواند نمادی از تفکرات یهودی استیو راجرز در MCU باشد.

۳) در این فیلم نیز به توحید و خدای یگانه یهودی‌ها (یهوه – יהוה) اشاره می‌کند. اشارات دیگری هم در فیلم های آینده وجود دارند که در تحلیل همان فیلم‌ها به آن‌ها خواهم پرداخت.

جملهٔ بعدی استیو هم جالب است. «و مطمئنم این‌‌جور لباس‌ها را نمی‌پوشد»! یعنی جور دیگری لباس می‌پوشد! در فصل‌هایی از کتاب پیدایش (تورات)، خداوند را مادی و جسمانی معرفی کرده‌اند. به طوری که خدا راه می‌رود، صحبت می‌کند و حتی برایش هدیه می‌آورند! وقتی یهودیان برای خداوند جسم قائل شدند پس از نظر آن‌ها خدا لباس هم می‌پوشد! فقط مثل لوکی و ثور لباس نمی‌پوشد!

حتی اگر طبق کمیک‌ها، کاپیتان آمریکا را مسیحی پروتستان در نظر بگیریم، به هر حال در MCU اشارات به یهودی‌ها و صهیونیست‌ها بیشتر است؛ چرا که شخصیت و عقاید این کاراکترها توسط یهودی‌ها شکل می‌گیرد. افرادی مثل استن‌ لی، جک‌ کربی، جو سایمن و … عقاید یهودی خودشان را به کمیک‌ها وارد کردند.

بعد از اینکه تونی استارک (مرد آهنی) و استیو راجرز دوباره به سراغ لوکی و ثور می‌روند، در جنگل با ثور درگیر می‌شوند. در خیلی از فیلم‌های کمیک‌بوکی، بین قهرمانان جنگ و جدال صورت می‌گیرد. دلیل آن هم این است که بین یهودیان و صهیونیست‌ها تفکرات مختلفی در جریان است و همهٔ آن‌ها با یکدیگر متحد نیستند. جناح‌ها و فرقه‌های مختلفی دارند و هر از گاهی با یکدیگر علیه دشمنان خود متحد می‌شوند.

گوشه‌ای از این درگیری بین جناح‌‌ها را در فیلم می‌بینیم. بعد از دستگیری لوکی و آوردن او به هلی‌کریر (Helicarrier – ناو هواپیمابر شیلد)، تنش‌ها بین اعضای اونجرز خصوصاً بین تونی و استیو زیاد می‌شود.

در فیلم‌های MCU، مرد آهنی نماد صهیونیست‌های ناسیونالیست (ملی‌گرا) و کاپیتان‌ آمریکا نماد صهیونیست‌های گلوبالیست (جهان‌وطن) است. صهیونیست‌های ملی‌گرا حامی جمهوری‌خواه‌ها و صهیونیست‌های گلوبالیست حامی دموکرات‌ها هستند. یکی از نمادهای آن‌ها، همین طراحی و رنگ لباس‌هایشان است. مرد آهنی مشابه جمهوری‌خواه‌ها از رنگ قرمز برای زره خود استفاده می‌کند و لباس کاپیتان آمریکا نیز مشابه دموکرات‌ها آبی‌رنگ می‌باشد.

در یک سکانس، دیالوگ‌هایی بین تونی و بروس بنر شکل می‌گیرد که در فیلم‌های انتهایی اونجرز کاربرد دارد. بروس از اینکه یک موجود دیگر به اسم هالک در درونش زندگی می‌کند گلایه می‌کند ولی تونی به آن می‌گوید که هالک به دلیلی به‌ وجود آمده است. و دلیل آن را در فیلم اونجرز ۴ (EndGame) خواهیم دید. بنابراین متوجه می‌شویم که صهیونیست‌ها برای نشان دادن اهداف‌شان سال‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند. دیالوگی در یک فیلم قرار می‌دهند و ۷ سال بعد در فیلم دیگری از آن استفاده می‌کنند.

ادامهٔ فیلم بدون اشارهٔ خاصی پیش می‌رود. بعد از درگیر شدن اونجرز با یکدیگر، لوکی حملهٔ خود را به هلی‌کریر شروع می‌کند و همه درب و داغان می‌شوند. این وسط ظاهراً فیل کولسن توسط لوکی به قتل می‌رسد. (امّا در آینده و در سریال مأمورین شیلد می‌بینیم که زنده است و در هر ۷ فصل سریال حضور دارد). لوکی هم فرار می‌کند. در اینجا معنای واقعی انتقام‌جویان شکل می‌گیرد. قهرمانانی که قصد انتقام از لوکی را دارند. دقیقاً مثل صهیونیست‌ها که به زعم خودشان قصد انتقام از خدا و مسلمانان را دارند!

تسرکت که حالا با عنصر ایریدیوم پایدار شده است، بالای برج تونی استارک فعال می‌شود و دروازه‌ای برای ورود فضایی‌ها باز می‌کند. ارتش لوکی در حقیقت ارتش آن شخصیت پشت پردهٔ اول داستان است که در اختیار لوکی قرار داده شده است تا زمین را برای لوکی تصاحب کنند و تسرکت هم در این معامله به آن شخص داده شود. از آنجایی که این موجودات فضایی از پورتال تسرکت به زمین وارد می‌شوند، می‌توانند نماد مسلمانان باشند. یهودی‌ها، مسلمانان را شبیه به موجودات زشت فضایی ترسیم کرده‌اند که از طریق تسرکتی که مشابه کعبه‌ است وارد می‌شود و تحت رهبری شخصیتی که در طول داستان، دشمن یهود می‌نامند، با انسان‌ها بجنگند.

جنگ شروع می‌شود و زد و خورد و خرابکاری بخشی از نیویورک را فرا می‌گیرد. انتقام‌جویان که در اینجا نماد یهودیان و ناجی آن‌ها هستند، بدون آنکه جان مردم برایشان اهمیت داشته باشد، با موجودات فضایی چیتاوری (Chitauri) می‌جنگند و خرابکاری به بار می‌آورند. چرا که یهودی‌ها و صهیونیست‌هایی که به کتاب تلمود اعتقاد داشته باشند، تنها خودشان را انسان می‌دانند و مسلمانان، مسیحی‌ها و تمام مردم جهان از نظر آن‌ها حیوان هستند!

در حین جنگ، تونی استارک با اشاره به حضرت یونس (علیه‌السلام) (به انگلیسی Jonah) و داستان بلعیده شدن ایشان توسط نهنگ، وارد دهان یک موجود فضایی شبیه به نهنگ می‌شود و از داخل، آن را منفجر می‌کند.

نکته‌هایی را در این سکانس مخفی کردند. نام موجودی که تونی وارد دهان آن می‌شود، لِویاتان (Leviathan – به عبری לִוְיָתָן) است که در تورات به معنی نهنگ می‌باشد و یک هیولای شرور در عقاید یهودی‌ها محسوب می‌شود.

دلیل این‌که مارول به داستان حضرت یونس اشاره می‌کند این است که در متون میدراشی (تفسیر تورات) داستان تحریف شده‌ای در مورد حضرت یونس وجود دارد و آن هم این است که نهنگ بعد از بلعیدن حضرت یونس، به او می‌گوید که چیزی به پایان زندگی‌شان باقی نمانده است و لویاتان قرار است خود و حضرت یونس را بخورد! و حضرت یونس لویاتان را تهدید می‌کند و بعد از مسائلی تحریف شده (که گفتن‌شان به دلیل توهین به این پیامبر بزرگ جایز نیست)، لویاتان فرار می‌کند و نهنگ و حضرت یونس را نمی‌خورد!

در حقیقت، تونی با کشتن لویاتان، دشمنان یهود را نابود می‌کند. این سکانس، سند دیگری برای اثبات یهودی‌ و صهیونیستی بودن مردآهنی در MCU است. حتی اگر در کمیک‌ها بی‌دین باشد  .

یکی دیگر از نمادهای این فیلم، رنگ بنفش و اشاره به نابودی می‌باشد. به طور کلی، هالیوود در بسیاری از فیلم‌ها در فرنچایزها و سبک‌های مختلف، از رنگ بنفش برای نشان دادن ویرانی و خرابی و نابودی استفاده می‌کند. در این فیلم نیز زره‌ها و اسلحه‌های ارتش چیتاوری و همچنین انفجارها در شهر به همین رنگ هستند. در این مقاله به صورت کامل در مورد این نماد صحبت کردم.

پس از اینکه شرایط برای ابرقهرمانان سخت می‌شود و به نظر می‌رسد که دفاع از شهر فایده ندارد، آن شورا که در ابتدای مقاله در موردش صحبت کردم، تصمیم می‌گیرد تا موشکی به سمت نیویورک شلیک کرده و همه موجودات فضایی و مردم را از بین ببرد تا جنگ خاتمه پیدا کند.

اما تونی استارک جلوی این موشک را می‌گیرد و آن را به داخل پورتال می‌فرستد تا ارتش چیتاوری از بین برود و آسیبی به نیویورک نرسد. همان‌ طور که در مقاله اشاره کردم، مردآهنی نماد صهیونیست‌های ملی‌گرا و وطن‌پرست می‌باشد و بین قهرمانان فیلم، فقط تونی این دغدغه را دارد که جلوی اصابت موشک به شهر را بگیرد؛ چرا که برای صهیونیست‌های ملی‌گرا، آمریکا و در قدرت ماندن آن اهمیت زیادی دارد. به نظر می‌رسد که تفکر شورا به گلوبالیست‌ها نزدیک‌تر باشد، چرا که فقط هدف‌شان (که نابودی دشمنان است) در اولویت بود و جان مردم آمریکا برایشان اهمیتی نداشت.

بعد از تمام شدن جنگ، قهرمانان سراغ لوکی می‌روند و آن را دستگیر می‌کنند و سپس لوکی همراه ثور به آزگارد برمی‌گردد تا محاکمه شود. طبق معمول همیشگی هالیوود، فیلم به نفع یهود و صهیونیست‌ها تمام می‌شود و دشمن یهود شکست می‌خورد. در پایان فیلم و در صحنهٔ پس از تیتراژ، مارول برای اولین بار از خبیث اصلی دنیای سینمایی خود در چند فاز اول رونمایی کرد.

ثانوس یکی از شخصیت‌های شرور کمیک‌های مارول می‌باشد که در MCU نیز یک سری تغییرات نسبت به کمیک داشته است. طبق معمول صهیونیست‌ها برای نشان دادن اهداف‌شان، شخصیت‌ها را دستکاری می‌کنند. از آن‌جایی که در فیلم‌های اولیهٔ MCU تمرکز زیادی بر روی ثانوس نمی‌باشد، تحلیل شخصیتی و نمادشناسی آن را به همان فیلم‌های مهم و اساسی اونجرز ۳ و ۴ موکول خواهم کرد.


نتیجه‌گیری

کمپانی یهودی مارول و صاحب فعلی‌‌اش یعنی کمپانی یهودی دیزنی، در این فیلم اشارات زیادی قرار داده‌اند و هیچ‌کدام از این اشارات هم بی‌دلیل نبوده است. آن هم وقتی که می‌دانیم کارگردان این فیلم یک آتئیست است. حتی نکتهٔ جالب هم همین است! جاس ویدونِ آتئیست که اعتقادی به خداوند ندارد، علاوه بر کارگردانی، نویسندهٔ این فیلم نیز بوده است. یک بار دیگر اشارات فیلم در مورد داستان‌های مذهبی را به خاطر بیاورید! آتئيست و مذهب؟ آتئیست و یگانه بودن خدا و شکار حضرت یونس توسط نهنگ؟ این موضوع نشان‌دهندهٔ این است که آتئیست‌ها نیز پیرو یهودی‌ها و صهیونیست‌ها هستند. چه بسا اینکه «آتئیسم» هم جزوی از نقشهٔ یهودی‌ها برای گمراه کردن بقیهٔ انسان‌ها و دوری از خداپرستی بوده باشد! این فیلم به ما نشان داد که حتی آتئیست‌های جهان هم در پازل یهودی‌ها ایفای نقش می‌کنند! بنابراین حواس‌تان به آتئیست‌های دور و اطرافتان باشد!

هدف دیگرِ مارول از این فیلم، رونمایی از شخصیت‌های خبیث و بهانه‌ای برای حضور شخصیت‌های ابرقهرمان یهودی برای مقابله با این شرورها است. که در نهایت شرورها با ایجاد جنگ و آشوب، باعث شوند که مردم بیش از پیش به منجی نیاز داشته باشند. امّا کدام منجی؟ منجی یهود و صهیونیست‌ها!

هرچند در گذشته، قوم بنی‌اسرائیل منجی‌ای مثل حضرت موسی (علیه‌السلام) را داشتند و ما مسلمانان نیز به این پیامبر بزرگ و خدای آن ایمان داریم. امّا در حال حاضر منجی یهودیان منحرف و صهیونیست، شیطان است! بنابراین شخصیت‌های ابرقهرمان مارول نیز نمادی از شیطان هستند. که برای تحققِ آرمان‌های شیطانی صهیونیست‌ها تلاش می‌کنند.

به طور مثال فیلم با ظهور یک شخصیت شرور به نام لوکی که آن را به دشمنان یهود و شیطان منتسب می‌کنند، شروع می‌شود. ابرقهرمانانی که یهودیان آن‌ها را خلق کردند و نماد آن‌ها و شیاطین هستند دربرابر این شرور مقاومت کرده و آن را شکست می‌دهند.

اگر دقت کنید، در هالیوود همیشه سعی می‌شود تا دشمنِ یهودی‌ها به عنوان شرور و یهودیان و شیاطین نیز به عنوان قهرمانان معرفی شوند. این‌جا یک نکتهٔ مهم وجود دارد؛ آن هم این است که به طور کلی عقاید انحرافی یهودی‌ها و صهیونیست‌ها را داخل کالبد شخصیتی شرور داستان قرار می‌دهند! و عقاید درست و انسان دوستانه کسانی که دشمن یهودیان هستند (مثل مسلمانان) را برای خودشان برمی‌دارند!

مثلاً در این فیلم، تسرکت را نماد کعبه (که مقدس‌ترین مکان روی زمین است) می‌دانند و از آن خبیث فیلم بیرون می‌آید که عقاید خود یهودی‌ها را دارد. لوکی می‌کشد و قربانی می‌کند و قصد حکومت کردن بر کل جهان را دارد. سپس شخصیت‌های آرمانی، ایده‌آل، پاک و حتی مذهبی (که نماد مسلمانان در جهان هستند) را در کالبد قهرمانان یهودی قرار می‌دهند. یا مثلاً در فیلم‌های دیگر، آمریکای جنایت‌کار که در سالیان اخیر بیش‌ از ۶۰ میلیون انسان بی‌گناه و غیرنظامی را کشته‌ است، همیشه شخصیت مثبت داستان است و مسلمانان را تروریست خطاب می‌کنند!

ساده بگویم، صهیونیست‌ها با عقاید مسلمانان در جبههٔ خیر و مسلمانان با عقاید صهیونیست‌ها در جبههٔ شر به تصویر کشیده می‌شوند. در این حالت، مخاطبِ این فیلم نسبت به مسلمانان یا دیگر دشمنان یهود احساس تنفر پیدا می‌کند و عاشق قهرمانان شیطانی می‌شود. حال آن‌که جایگاه شخصیت خوب و بد و خیر و شرّ داستان کاملاً برعکس است! این روند را در بسیاری از فیلم‌های مارول و دیگر فیلم‌های هالیوود صهیونیستی خواهیم دید، که به آن‌ها نیز در تحلیل‌های مجزا اشاره خواهم کرد.

فیلم اونجرز ۲۰۱۲ مقدمه‌ای برای ظهور شخصیت ثانوس در فازهای اول تا سوم مارول بود و به مرور حوادث مربوط به آخرالزمان را در فیلم‌های MCU شاهد خواهیم بود.

رسول سعیدنژاد وب‌سایت
متخصص لینوکس و نرم‌افزار، پژوهشگر و تحلیل‌گر، ضدصهیونیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *