preloader
لطفا صبرکنید...
منوی دسته بندی

تحلیل فیلم (۴) استودیوی مارول: Thor 2011


مارول با این فیلم، قدم‌های اصلی‌اش رو برای فیلم‌های آخرالزمانی برداشت. به عبارتی Thor، اولین فیلم کیهانی مارول که تماماً با عقاید نروژی‌ها و یهودی‌ها ساخته شده.

نکته: فقط به این تحلیل بسنده نکنید و حتماً خودتون هم مطالعه کنید.

اگر مقالات قبل از این تحلیل را نخوانده‌اید، پیشنهاد میکنم ابتدا مقالهٔ مقدمهٔ مارول رو بخوانید. تحلیل‌ این فیلم‌ها به ترتیب نوشته شده و شما مخاطبین عزیز نیز بهتر است به ترتیب بخوانید تا مطلبی رو از دست ندید.

معرفی عوامل

از کارگردان فیلم شروع می‌کنم:

کنت برانا کارگردان ایرلندی مسیحی که قبلاً توی فیلم‌ هری‌پاتر ۲ (در نقش پروفسور لاکهارت) اون رو دیده بودیم.

اسطوره‌های اسکاندیناوی با عقاید مسیحی یکپارچه شدند. بنابراین این فیلم رو به یک مسیحی از شمال اروپا دادند که بسازه! اکثر بازیگران فیلم هم اهل شمال اروپا هستند! جمع‌شون جمعه!

فقط یک بازیگر اسرائیلی-یهودی رو توی فیلم می‌بینیم که اون هم ناتالی‌پورتمن هست. این فیلم، برعکس ۳ فیلم قبلی، توسط مسیحی‌ها و کسانی که شمال اروپا زندگی می‌کنند و با اسطوره‌های اسکاندیناوی آشنا هستند ساخته شده! کلاً واسهٔ این تحلیل هی باید به اسطوره‌های اسکاندیناوی رفرنس بدم!


معرفی شخصیت‌ها

ثور (Thor) با اینکه یکی از اسطوره‌های اسکاندیناوی هست ولی نویسنده‌های یهودیِ مارول (استن لی، جک کربی و لری لیبر)، توی کمیک‌بوک‌ها و با روایت خودشون، مجدداً شخصیت ثور را خلق کردند.

دقت کنید! یهودی‌ها برای اسطوره‌های مسیحیت داستان نوشتند. 🙂 و این رویه باعث شده که در بعضی جاها، داستانِ اون اسطوره توی دنیای مارول به نفع یهود تغییر کنه!

شخصیت Thor رو کریس‌ همسورث استرالیایی بازی کرده که اتفاقاً خیلی به این نقش میاد. انگار ساخته شده که نقش ثور رو بازی کنه!


خلاصه داستان

ثور، خدایی هست که خیلی دنبال جنگه و مغروره ولی طی اتفاقاتی، سعی می‌کنه خدا (پادشاه) خوبی باشه و لایق حکومت باشه.

Thor به عنوان خدای رعد در اسکاندیناوی مشهوره و یک پُتک به اسم «Mjölnir» (میولنیر) داره که بهش توانایی پرواز و کنترل رعد و برق رو میده. نکته این‌جاست که روی این پتک، یکی از نمادهای مسیحیت (تثلیث-سه‌‌گانه‌باوری) حک شده که ثابت می‌کنه یهودی‌ها از داستان‌های مسیحی به نفع خودشون استفاده کردند.

نماد تثلیث رو هم در تصویر زیر مشاهده می‌کنید:


اشارات فیلم

اساطیر اسکاندیناوی

در ابتدای فیلم، نروژ رو در سال ۹۶۵ بعد از میلاد مسیح نشون میده و Odin (خدای خدایان و از اسطوره‌های ایزدان اسکاندیناوی) در مورد خودشون صحبت می‌کنه و میگه انسان‌ها فهمیدند که در این دنیا تنها نیستند! (انتهای مقاله توضیح میدم)

نکته: نروژِ فعلی (اسکاندیناوی) بخشی از مردمانش سامی و یهودی هستند و اودین در مورد یک سری مباحث صحبت می‌کنه که بهتره خودتون در موردشون بخونید. مثل درخت عالم (ایگدراسیل) که شامل ۹ عالم میشه که ماجرای این فیلم در ۳ عالم یعنی آزگارد، میدگارد (زمین) و یوتون‌هایم جریان داره.

من فعلاً کاری به مباحث اسطوره‌ای ندارم! از لحاظ صهیونیزم شناسی تحلیل می‌کنم.

اشارات همیشگی مارول

باز می‌بینیم که مارول اشارات ریزی به وقایع گذشته یا آیندهٔ دنیای سینمایی خودش داره. مثلاً در تصویر بالا، ما برای کمتر از یک ثانیه، صحنه‌ای رو می‌بینیم که «Infinity Gauntlet» (دستکش بی‌نهایت) رو نشون میده که در فیلم‌های انتهایی خیلی مهمه.

در دقیقهٔ ۰:۴۷:۱۷ دکتر اریک سلویگ (دانشمند اخترفیزیک‌دان) به «هالک» در فیلم هالک شگفت انگیز ۲۰۰۸ اشاره می‌کنه که تحلیل اون فیلم رو می‌تونید از طریق این لینک بخونید.

Erik: I Knew this scientist. The pioneer in gamma radiation

ترجمهٔ دیالوگ:

اریک: من این دانشمند رو میشناختم که روی تشعشعات گاما کار می‌کرد.

یا در سکانس بالا، صحبت از فناوری‌های تونی استارک (اشاره به فیلم‌های مردآهنی) میشه. همین بازیگری که کچل هست، در فیلم‌های بعدی هم حضور داره! یا مثلاً فیل کولسن که جزو پرطرفدارین کاراکترهای دنیای سینمایی مارول هست.

شخصیت «کلینت بارتون» یکی دیگر از ابرقهرمان‌های مارول ملقب به «هاکای-شاهین‌چشم» هم توی این فیلم معرفی شد. با بازی جرمی رنر

دیرین گونه

در بخشی از فیلم، اودین (خدای خدایان و پدر ثور) به ثور دستور میده که برای جنگ به عالم یوتون‌هایم نره. ولی ثور سرپیچی می‌کنه و با افرادش به اونجا میره. و به همین دلیل اودین برای مجازات ثور کاری می‌کنه که ثور به زمین با تنزل مقام هبوط کنه (اشاره به نافرمانی آدم و حوا و هبوط آن‌ها)

تقابل علم و جادو

چهارمین اشاره در مورد زنی به اسم «جین‌فاستر» (ناتالی پورتمن) هست و دنبال اینه که ماوراءالطبیعه رو با علم ثابت کنه.

در دقیقهٔ ۰۱:۰۰:۵۰ دیالوگی بین جین و دکتر سلویگ رد و بدل میشه:

Jane: But you’re the one who’s always pushing me to chase down every possibility every alternative! — Erik: I’m talking about science, not magic! — Jane: Well, magic’s just science that we don’t understand yet. Arthur C. Clarke

ترجمهٔ دیالوگ:

جین: تو کسی بودی که همیشه منو تشویق میکرد که هر احتمال و هر فرصتی رو تا آخرش دنبال کنم. — اریک: من در مورد علم صحبت می‌کردم نه جادو! — جین: جادو همون علمه که ما هنوز درکش نکردیم. آرتور سی. کلارک

البته بعضی‌ها در دنیای واقعی «خداروشکر آتئیست» هستند 😀 و منکر خدا هم میشن. لامصبا حتی غرب‌زده هم نیستند!

جین فاستر در آخر داستان معشوقهٔ Thor میشه.

تحریف صهیونیست‌ها

یک نکتهٔ مهم هست که قبلاً بهش اشاره کردم. اینکه مارول روایت خودش رو از داستان‌های اساطیری داره! مثلاً اودین و ثور و… خدایان قابل پرستش در مارول هستند. در عین حال اودین چشم آخرت‌بینش (مثل ابلیس) کور هست که نشون دهندهٔ پرستش جنیان و شیاطین در عقاید یهودی هست. یا مثلاً آزگارد در این فیلم، با عقاید یهودی‌ها بیشتر مطابقت داره. خدایانی که به مردم زمین نشون دادند که تنها نیستند! (یعنی اجنه هم در کنارشون زندگی می‌کنند که همین خدایان محسوب میشن!) یا حتی در فیلم‌های بعدیِ ثور، مردم آزگارد، مردم یهود محسوب میشن. (در تحلیل فیلم‌های آیندهٔ ثور به این موضوع اشاره می‌کنم)

یا در این‌ سکانس، اریک سلویگ کتاب مربوط به اساطیر اسکاندیناوی رو از قفسه بر می‌داره و ما کنارش کتاب داوود پادشاه (پیامبر بنی‌اسرائیل) رو می‌بینیم! بنابراین سری فیلم‌های ثور توسط مارول تغییر داده شده و آن طوری‌که یهودی‌ها دوست داشتند، از اساطیر اسکاندیناوی استفاده کردند!

شیطان

«لوکی» (خدای شرارت) یکی از شخصیت های فیلم و از اساطیر اسکاندیناوی هست که مارول یک خورده در شخصیتش تغییرات انجام داده (در فیلم‌های بعدی بیشتر مشخص میشه)

منتها نکته‌ای که مهمه، استفاده از کلاهخودی به شکل 2 شاخ هست که در هالیوود به معنی شیطانه. (وایکینگ‌ها رو که یادتونه که بخشی از عقاید اسکاندیناوی محسوب می‌شوند)

لوکی یک رودهٔ راست توی شکمش نداره و همیشه در حال دغل‌بازیه ولی همین لوکیِ شیطان‌صفت در فیلم‌های انتهایی، شخصیت خوبی میشه (هالیوود در حال تبدیل کردن شرور به قهرمانه!)

یا در صحنهٔ بعد از تیتراژ، نیک‌فیوری (رئيس شیلد از فیلم مرد آهنی ۲) سراغ اریک سلویگ میاد و در مورد اولین سنگ ابدیت مربوط به حوادث آخرالزمانی مارول صحبت می‌کنه. اینجا لوکی رو می‌بینیم که اریک رو وسوسه می‌کنه و باعث میشه اریک حرفی رو بزنه که لوکی می‌خواد. (وسوسهٔ ابلیس)


نتیجه‌گیری‌ها

۱) طبق معمول برنامه‌ریزی مارول برای دنیای سینمایی. استفاده از بازیگران قدیمی در فیلم‌های جدید و معرفی‌ بازیگرهایی که بعداً زیاد می‌بینیم‌شون.

۲) یهودی کردن داستان‌های اساطیری و مصادره به مطلوب کردن آن‌ها واسهٔ دیزنی.

۳) اشاراتی به عقاید یهودیت و آخرالزمان

۴) نروژ یکی از کشورهای مهم در فیلم‌های Thor هست. جایی که یهودی‌ها زندگی می‌کنند!

۵) استفاده از شیاطین و اجنه به عنوان خدا و موجودی که قابل پرستش هست. شاخ دارند، یک چشم‌شون کوره، کل دنیاشون رو با زر و زیور و طلا تزئین کردند، وسوسه می‌کنند و …

۶) به طور کلی، ذهن مخاطب رو برای ارتباط بیشتر با اجنه آماده می‌کنند و به زندگی با اون‌ها تشویق می‌کنند و همچنین قبح و حجاب بین انسان‌ها و اجنه رو می‌شکنند.


تحلیل فیلم (۵) استودیوی مارول: Captain America The First Avenger 2011

رسول سعیدنژاد وب‌سایت
متخصص لینوکس و نرم‌افزار، پژوهشگر و تحلیل‌گر، ضدصهیونیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *